من به شاهزاده خانم قلبم ، ملکه روحم ، به شوالیه رویاهایم ، به تاج سرم و مسحور چشمانم ، به نوری که آسمانم را روشن می کند می نویسم و آرزو می کنم همه راه های من ، زندگی من و زندگی من و گل جوانم..خیلی دوستت دارم ، خیلی دوستش دارم. تو مرا به اندازه کافی برای همه مردم خوب می کنی.
تو دنیای من هستی
تو در دنیای من هستی که از آن راضی هستم ، کاش در آغوش تو بودم ، نبض بین دنده هایت ، نفس و زمزمه هایت را احساس می کردم .. فقط می دانم که تو را دوست دارم و عشقم و تو عشق به میلیون ها سال عشق سپری شده است .. زیبایی من را بگو ، چطور چشمهایت دریا را توصیف می کند که من در آن و از آنها سفر می کنم و به آنها مهاجرت می کنم .. با توجه به زندگی من و زیبایی جهان. تو عطر و گلاب من هستی ، تو روح و جان غذای من هستی.
معنای عشقی را که به من آموختی برایم بنویس و من آن را در خواب دیدم و خوش ترین روزهایم را با او زندگی کردم تا شعرهایم را بدست آورم ، تو و همه دنیا را بفهمم که تو عشق زندگی من هستی و تنها عشق … که کلمات در توصیف زیبایی آن مخلوط می شوند و حروف در نوشتن از بین می روند ، چشمهایم را می بندم تا آرزوی دیدن تو را داشته باشم ، بنابراین بگذار عشق من از زیبایی برای کتابت از کتاب های شعر من بنویسد.
زیباترین شعر
من زیباترین شعر و سخنانم را بدون ریا و ریا به قلب تو تقدیم می کنم. بنابراین من با تو راحت هستم ، تو به من کمی گوش می دهی ، من در درخشش چشمان تو زندگی می کنم. من در زیبایی توغرق می شوم. چشمانم را می بندم و زیباترین چیز من ، نگاه های تو است و من تو را دوست دارم ، من در چشمان تو رهگذری را گم کردم ، و تو منبع حسرت و از دست دادن من هستی.
زیباترین ملودی که روی آواز قلبم نواختم ، زندگی من روشنگر است ، ای آفتاب سوختگی ، سکوت هر زبانی ، زیباترین بیان سکوت غافلگیری ، یک جواهر نادر … قدرت من ، عشق من به تو … یک نامه عاشقانه با کلمات حاکم بر عشق ، برای عشق من طولانی بنویس ، تو عشق من و تنها عشق من هستی …
عشق من
عشق من ، که تمام تناقضات این جهان را به همراه دارد ، در من سرشار از امید ، شادی و خوشبختی است ، من اهمیتی نمی دهم و نمی دانم جز این که تو را خیلی دوست دارم.. عشق من می خواهم با صدای بلند فریاد بزنم می خواهم با تمام قلم های جهان بنویسم دوستت دارم تو تنها عشق من هستی .. می دانم که می دانی چقدر بیشتر آرزو می کنی از من و آرزو می کنم که تو را داشته باشم برای تمام عمر
عشق من ، صفحاتم کمرنگ شد ، کلماتم ناپدید شدند ، ذهنم از درک و بازیگری دست کشید ، پیامهایم را با مهتاب فرستادم تا آسمان تو را روشن کنم. آن را در هر گل بپیچید تا در باغ شما پخش شود
با من بیا ، عشق من ، تو را به سرزمین عشق می رسانم و ما در مسیر عاشقان با هم قدم خواهیم زد ، و پاروهایم را می ریزم و بادبانم را پایین می آورم و تو را به ساحل عشق خود می فرستم و تو شن و ماسه را برای من حمل کن تا تو را به وادی عشق برسانم و در اینجا زیباترین اشعار را برای تو می خوانم….
برگرفته از سایت : https://sabah-alkhyr.com/